...صیام عشق...

سروده های من و سایرین

...صیام عشق...

سروده های من و سایرین

به یاد قیصر شعر ایران...

می‌خواهمت چنان‌که شبِ خسته خواب را،

می‌جویمت چنان‌که لبِ تشنه آب را 

محوِ توام چنان‌که ستاره به چشم صبح،

یا شبنم سپیده‌دمان، آفتاب را

 بی‌تابم آنچنان که درختان برای باد،

یا کودکانِ خفته به گهواره، تاب را 

بایسته‌ای چنان‌که تپیدن برای دل،

یا آنچنان که بالِ پریدن عقاب را 

حتی اگر نباشی، می‌آفرینمت،

 چونان‌که التهابِ بیابان، سراب را 

ای خواهشی که خواستنی‌تر ز پاسخی،

 با چون تو پرسشی چه نیازی جواب را؟


قیصر امین پور

رباعی «تو»



آشفتـــه دلم را تو سر و جــان دادی


محتـــاج به زیره را تو کرمــــان دادی

بشکسته سفینه را در این بحر طویل


با روی گشاده ات تو سکــان دادی..


آمل
محمدسعید