...صیام عشق...

سروده های من و سایرین

...صیام عشق...

سروده های من و سایرین

آن روز ... (رباعی)



آن روز کــه کیفیتِ دل، بربستنــد


خاکِ گـــل ما ز کــوی دلبــر بستند


در رزمگــهِ سپــاهِ مژگانت، دوست


عالم همه کشته اند و اندک رستند




آمده ام....آمدم ای شاه پناهم بده


ای راهب کلیسا دیگر مزن به ناقوس

خاموش کن صدا را، نقاره می‌زند طوس

آیا مسیح ایران کم داده مرده را جان

جانی دوباره بردار با ما بیا به پابوس

آن‌جا که خادمینش از روی زایرینش

گرد سفر بگیرند با بال ناز طاووس

خورشید آسمان‌ها در پیش گنبد او

رنگی ندارد آری چیزی شبیه فانوس

رویای ناتمامم ساعات در حرم بود

باقی عمر اما افسوس بود و کابوس

وقتی رسیدی آن‌جا در آن حریم زیبا

زانو بزن به پای بیدار خفته در طوس...


                              سید حمیدرضا برقعی