...صیام عشق...

سروده های من و سایرین

...صیام عشق...

سروده های من و سایرین

هرکه سر را زتو پیچید کر و کور آمد/ غزل



هر که سر را زتو پیچید کـر و کــور آمد



ماهــیِ رفتـه ز تورِ تو به گرگــور (1) آمد



*



باده از دست بیفتــاد، قدح از کف رفت



 عاجل وصل گذشت و شبِ دیجور آمد



*



به گمــانم که جهان از رخ تو بهره نبرد



چو گلستانِ فلک هـامد و بی نـور آمد



*



یوسف از جور زمان خسته و نالان تا چند



پــرده ی سجن بینـداز کــه مامور آمد



*



شکر، دائم به زبان است که از دولت یار



مطرب و مجلسِ رندان، همه در سور آمد



***



"ساعد" این زمزمه ی صبحِ وصال تو شنید



ز سحــرگـــاه ازل والـــه و مخمــور آمد



 


آمل-مرداد ماه


پی نوشت:

(1) گرگور: قفس توری است که برای ماهی گیری استفاده می شود.


نظرات 1 + ارسال نظر
تالار شعر و دلنوشته چهارشنبه 6 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 07:14 http://www.talar.loxblog.com

شعرات عالیه اگه دوست داشتی میتونی تو وبلاگ من بیای و عضو شی جات بین شاعر ونویسنده های دلنوشته خالیه
اگه دوست داشتی تبادل لینک هوشمند توی وبلاگ یادت نره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد