-
به یاد قیصر شعر ایران...
دوشنبه 24 دیماه سال 1397 00:18
میخواهمت چنانکه شبِ خسته خواب را، میجویمت چنانکه لبِ تشنه آب را محوِ توام چنانکه ستاره به چشم صبح، یا شبنم سپیدهدمان، آفتاب را بیتابم آنچنان که درختان برای باد، یا کودکانِ خفته به گهواره، تاب را بایستهای چنانکه تپیدن برای دل، یا آنچنان که بالِ پریدن عقاب را حتی اگر نباشی، میآفرینمت، چونانکه التهابِ بیابان،...
-
رباعی «تو»
یکشنبه 2 دیماه سال 1397 23:40
آشفتـــه دلم را تو سر و جــان دادی محتـــاج به زیره را تو کرمــــان دادی بشکسته سفینه را در این بحر طویل با روی گشاده ات تو سکــان دادی.. آمل محمدسعید
-
ما کشتگان مسلخ عشقیم، والسلام! ...... علیرضا قزوه
شنبه 16 آبانماه سال 1394 22:20
اول سلام و بعد سلام و سپس سلام با هر نفس ارادت و با هر نفس سلام باید سلام کرد و جواب سلام شد بر هر کسی که هست از این هیچ کس سلام فرقی نمی کند که کجایی ست لهجه ات اترک سلام ، کرخه سلام و ارس سلام ظهر بلوچ ، نیمه شب کُرد و ترکمن صبح خلیج فارس، غروب طبس سلام بازارگان درد! اگر می روی به هند از ما به طوطیان رها از قفس سلام...
-
دریا شده است خواهر و من هم برادرش (محمدعلی بهمنی)
چهارشنبه 13 آبانماه سال 1394 14:48
غزل زیبا از محمدعلی بهمنی دریا شده است خواهر و من هم برادرش شاعـــرتر از همیشه نشستـــــم برابرش خواهر سلام! با غزلــی نیمه آمدم تا با شما قشنگ شود نیم دیگرش می خواهم اعتراف کنم، هرغزل که ما با هـــم سروده ایم جهان کرده از برش خواهر زمان ، زمان برادر کشی است باز شاید بـــه گوش هــــا نرسد بیت آخـرش با خود ببر مرا...
-
کهیعص... وَ فَدَیناهُ بِذبحٍ عَظیم
دوشنبه 12 آبانماه سال 1393 12:57
بمناسبت تاسوعا و عاشورای حسین (ع) و آن ظهر همیشه جاوید: آن ظهر که تا غروب تاریخ نشست بند از هم و رگ از رگ خورشید گسست آواز مصیبت به سحرگاه که خواند..؟ کین شبنم اندوه به جاوید نشست آمل-محمدسعید
-
عید قربان مبارک
شنبه 12 مهرماه سال 1393 20:53
ای زلف تو چون چلّه و احساس برانگیــز عطر نَفَست همچو مسیحاست دل انگیز آن شرجیِ چشمان تو چون نیمه مرداد مردادِ تــو صد طعنــه زنـــد بر منِ پاییــز "ای اشک تو ام باده و چشم تو پیاله" دُرّ از نِـگهت ریــزد و دامانِ تو گلریــز هر لحظه نَمی از بَصَرم گشت سرازیر ای بغض فروخورده به یکبـــاره فروریز تیر مژه ات چون...
-
غزلی از استاد محمدعلی بهمنی
چهارشنبه 2 اسفندماه سال 1391 20:49
غزلی از استاد محمدعلی بهمنی تقدیم به همه ی دوستان: من زنده بودم اما انگار مرده بودم از بس که روزها را با شب شمرده بودم یک عمر دور و تنها... تنها به جرم اینکه او سرسپرده می خواست من دل سپرده بودم یک عمر می شد آری در ذره ای بگنجم از بس که خویشتن را در خود فشرده بودم در آن هوای دلگیر وقتی غروب می شد گویی به جای خورشید من...
-
آن روز ... (رباعی)
دوشنبه 17 مهرماه سال 1391 11:24
آن روز کــه کیفیتِ دل، بربستنــد خاکِ گـــل ما ز کــوی دلبــر بستند در رزمگــهِ سپــاهِ مژگانت، دوست عالم همه کشته اند و اندک رستند
-
آمده ام....آمدم ای شاه پناهم بده
پنجشنبه 6 مهرماه سال 1391 22:25
ای راهب کلیسا دیگر مزن به ناقوس خاموش کن صدا را، نقاره میزند طوس آیا مسیح ایران کم داده مرده را جان جانی دوباره بردار با ما بیا به پابوس آنجا که خادمینش از روی زایرینش گرد سفر بگیرند با بال ناز طاووس خورشید آسمانها در پیش گنبد او رنگی ندارد آری چیزی شبیه فانوس رویای ناتمامم ساعات در حرم بود باقی عمر اما افسوس بود و...
-
دوبیتی
یکشنبه 26 شهریورماه سال 1391 14:43
در این شوریده زار سرد و بی روح منم گمگشتــه ای تنها و مجــروح نفس های مسیحای تو برده ست به سرمنــزل بســاط کشتی نـوح
-
صیام عشق-تکرار
یکشنبه 8 مردادماه سال 1391 19:42
(سلام.این پست تکراریه ولی خالی از لطف نیست،امیدوارم خوشتون بیاد) من معتکف صیام عشقت شده ام فصلی ز کتاب سرنوشتت شده ام عمریست مقیــم دوزخ هجــرانــم ناخواستــه وارد بهشتت شــده ام آمل 25 رمضان الکریم۱۳۸۹
-
حمایت!
شنبه 9 اردیبهشتماه سال 1391 15:45
چشمت به غمزه مارا خون خورد و می پسندی جانـــا روا نبــاشد خونریــز را حمایت... (حافظ) * * * از دستت ای عزیزم دارم دو صد شکایت خونـــابــه ام روان شد زان تیــغ ابروانت بر گفتگوی "حافظ " طرفی نمیتوان بست اکنون رواست جــانــا خونریـز را حمایت!
-
نَفَسَت را سر گلدسته ی دل قبله نمــا ساختـه ام
سهشنبه 22 فروردینماه سال 1391 19:31
نَفَسَت را سر گلدسته ی دل، قبله نمــا ساختـه ام روزگاری ست که از جامِ غمت، تیرِ بلا ساخته ام * * * چون تو در بازیِ دل حاکـــم و میدان داری... شَهِد الله ، در این معرکه ی سخت، کمان باخته ام * --- پی نوشت: * کنایه از تسلیم شدن
-
یا مقلب القلوب و الابصار
پنجشنبه 3 فروردینماه سال 1391 18:43
جز غم و رنج زمان،عاشق بیچاره چه بُرد ... خبر آمد سوی شیرین که فرهاد بمُرد "رنجم از باد خزان در چمنِ دهر" ولی گلِ بی خارِ منی، چهره ات این درد ببُرد
-
به مناسبت اربعین حسینی
جمعه 23 دیماه سال 1390 12:31
-
دو کوتاه..
جمعه 9 دیماه سال 1390 22:42
اول: من اشکِ چکیده ام،خریدارم کو؟ چون غنچه تکیده ام،نگهدارم کو؟ بر خلق ِ جهان رامم و اما بی تو آهوی رمیــده ام،سلیـمانم کـو؟ * * * و... دوم: اکنون که زدستت چون، خاکِ سیَهَم آسوده قَـدَم بـگــذار، رویِ نِـگَــهم از شوق وصـال تو، ای رهـزنِ دل سوزیست به سازِ دل تا جان بدهم
-
نهمین روز...
دوشنبه 14 آذرماه سال 1390 12:06
"برادر یعنی عباس" یک دشت،شکوه و هیبتت را دیدند یک دشت، همه به گِرد تو گردیـدنـ د آخرچه شد ای عشق که فرجامِ تورا با دست بریده؛ بی عَلَم پیچیــدنــد
-
هشتمین روز هم گذشت...
یکشنبه 13 آذرماه سال 1390 12:54
شعری از علی اکبر لطیفی ،تقدیم به همه ی دلسوختگان : بگذار زیر پای تو نقاشی ام کنند در دومین هجای تو نقاشی ام کنند مثل کبوترانِ شب جمعه حرم بگذار در هوای تو نقاشی ام کنند مثل کتیبه های قدیم حسینیه در مجلس عزای تو نقاشی ام کنند جبریل می شوم سر سجاده ای اگر همسایه ی دعای تو نقاشی ام کنند بگذار مثل مشک پر از آب یک غروب در...
-
یا ابا عبدا...
جمعه 11 آذرماه سال 1390 11:09
(خوشنویسی: اثر محمدسعیدشیخ)
-
فلسفه ی کربلا
چهارشنبه 9 آذرماه سال 1390 13:59
در کرببلا تشنگی و "کرب" و "بلا" بود انـــذار بــه آیینــگیِ ِ روح و جلا بود دانی که چرا داور تاریــخ چنین کــرد.. ؟ در یکطرفش"کفر"و در اینسوی"ولا"بود
-
برای شهدای غدیر..
پنجشنبه 21 مهرماه سال 1390 20:19
برای شهدای غدیر؛ ای دل گِله ات ز روزگــاران کــم کن شکرانه ی هجر و وصل او باهم کن از چاهِ نگه پیــالــه ها گیــر و از آن چشمان خود از فراق یاران نَــم کن
-
یا نور المُستوحِشین فی ظُلَم ... ما را دریاب
یکشنبه 17 مهرماه سال 1390 11:23
غزلی از علیرضا قزوه ی عزیز تقدیم به تمام عاشقان آقا امام رضا(ع) برگشته ام امشب به خود از راه نشابور شیرین دلکم یک دو دهن شوربخوان،شور ای سوره ی اعراف من ای قبله ی هشتم در ظلمت من پنجره ای باز کن از نور ای طوس تو میقات همه چلّه نشینان آبی تری از نور،درخشان تری از طور از شهر سناباد برایم کفن آرید امید که با نام تو سر بر...
-
جادو / رباعی
جمعه 15 مهرماه سال 1390 17:25
این مرغ،عجب به کوی تو خو کـرده پـروانــه صفت به سوی تو رو کـرده بورانِ دل و سردیِ دستــانــم را آن شرجیِ چشمان تو جادو کرده...
-
برادر
چهارشنبه 13 مهرماه سال 1390 10:23
برای برادرم که در بستر بیماریست و به امید... * * * پرپر شدی ای نوگل داماد، برادر از جور زمان شِکوه و فریاد،برادر بر قلب من آنقدر غمت داغ نهاده ست کز مهر جهان گشته ام آزاد، برادر یاد نگهت در شب هجران ببرده ست این تاب و توان یکسره بر باد،برادر شیرین شده ای بهر دل ما ز بس که خون گریه کنند خسرو و فرهاد،برادر...
-
هرکه سر را زتو پیچید کر و کور آمد/ غزل
جمعه 1 مهرماه سال 1390 14:25
هر که سر را زتو پیچید کـر و کــور آمد ماهــیِ رفتـه ز تورِ تو به گرگــور (1) آمد * باده از دست بیفتــاد، قدح از کف رفت عاجل وصل گذشت و شبِ دیجور آمد * به گمــانم که جهان از رخ تو بهره نبرد چو گلستانِ فلک هـامد و بی نـور آمد * یوسف از جور زمان خسته و نالان تا چند پــرده ی سجن بینـداز کــه مامور آمد * شکر، دائم به زبان...
-
شبی بارانی است و ماه کور است/ دوبیتی
شنبه 19 شهریورماه سال 1390 18:51
شبی بارانی است و ماه کور است تو آنجــا و من اینجــا -راه- دور است خیــالت با خیـــالــم بست پیــمـان ز این پیمــان دلــم لبـریز شور است
-
ساعد به خودت برخیز، نی با تب میخانه
یکشنبه 6 شهریورماه سال 1390 21:43
محمد سعید شیخ
-
علی(ع)
شنبه 29 مردادماه سال 1390 11:16
سرسلسله ی نطع وجود است، علی بر لشگر حق شیـــرِ جنودست، علــی اوصاف علی: صــادر اول، رق منشــور بر نطق جهان روح سکوت است،علـی * * * دلا هــر دم به ذکــر "یــا علــی" میـــر کــه بــیــمـاریِّ دل را هست اکسیــــر بنـــال هر دم به اشکــــــانِ سرازیــــر "علی" شیر و "علی" پیر و...
-
تو از سلاله ی نوری،من از قبیله ی نار
چهارشنبه 26 مردادماه سال 1390 21:09
تازه ترین غزلم رو تقدیم میکنم به پیشگاه پر فیض آقا امام زمان به امید شفای همه ی بیماران از جمله برادرم وحید... Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4
-
لینک دفترهای شعر من
دوشنبه 24 مردادماه سال 1390 00:45
لینک دفتر شعر من در سایت شاعران پارسی زبان: http://www.irafta.com/poembooks.aspx?id=514 * * * لینک دفتر شعر من در سایت آوای دل: http://avayedel.com/author/saeidchem.php